اطاق خواب. اطاقی که در آن میخوابند: گفتا عهدی خواهم کردن و اندر خانه خواب خویش بنشست و دهگان و پنجگان را همی درخواندندی و همی کشتند تا مهتران سپری شدند. (مجمل التواریخ والقصص)
اطاق خواب. اطاقی که در آن میخوابند: گفتا عهدی خواهم کردن و اندر خانه خواب خویش بنشست و دهگان و پنجگان را همی درخواندندی و همی کشتند تا مهتران سپری شدند. (مجمل التواریخ والقصص)
خداوند خانه. صاحبخانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت. خاقانی. دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی. خاقانی. مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود. سعدی. کعبۀ دولتی و ظل خدا خانه خداست. سلمان ساوجی. تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر. قاآنی. ، نمازگاه. (ناظم الاطباء). مسجد
خداوند خانه. صاحبخانه. (ناظم الاطباء) (آنندراج) : گرچه بباطل اختران افسر عاجزان برند اوست مظفری بحق خانه خدای مملکت. خاقانی. دل خوان تو شد خواه روی خواه نشینی بر تونرسد حکم که تو خانه خدایی. خاقانی. مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت گر بسنگش بزنی جای دگر می نرود. سعدی. کعبۀ دولتی و ظل خدا خانه خداست. سلمان ساوجی. تو چون گدای کاهل جاهل نشسته ای بر در خموش و خانه خدا از تو بی خبر. قاآنی. ، نمازگاه. (ناظم الاطباء). مسجد
دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 90 تن سکنۀ شیعی مذهب و کردی و فارسی زبان است ازچشمه سار مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات دیمی، لبنیات میباشد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 154)
دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 29 هزارگزی شمال کرمانشاه و سه هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. این ده کوهستانی و سردسیر و دارای 90 تن سکنۀ شیعی مذهب و کردی و فارسی زبان است ازچشمه سار مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوبات دیمی، لبنیات میباشد. اهالی به کشاورزی گذران میکنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ص 154)
خانوار. جمعیت یک خانه و نوعاً هر پنج نفر را یک خانوار یا خانه وار میگویند. (ناظم الاطباء) : ’هر خانه وار باید ده تومان بپردازد’. یعنی از هر خانه جدا جدا باید ده تومان گرفت، ظاهراًبه معنی مقدار یک خانه باشد چه یکی از معانی ’وار’ مقدار است چون ’جامه وار’ و ’کلاه وار’ یعنی بمقدار یک جامه یا یک کلاه: ’خانه واری حصیر از شوشۀ زر کشیده افکنده’ یعنی حصیری به اندازۀ خانه از زر کشیده در آنجا گسترده بود و شوشه بر وزن خوشه شمش طلاو نقره و امثال آنرا گویند و ظاهراً مقصود از شوشۀزر کشیده طلایی باشد که از حدیده کشیده بهیأت ریسمانهای باریک ساخته باشند و آنرا اکنون در ایران گلابتون گویند. (از حواشی چهارمقالۀ عروضی چ معین ص 20)
خانوار. جمعیت یک خانه و نوعاً هر پنج نفر را یک خانوار یا خانه وار میگویند. (ناظم الاطباء) : ’هر خانه وار باید ده تومان بپردازد’. یعنی از هر خانه جدا جدا باید ده تومان گرفت، ظاهراًبه معنی مقدار یک خانه باشد چه یکی از معانی ’وار’ مقدار است چون ’جامه وار’ و ’کلاه وار’ یعنی بمقدار یک جامه یا یک کلاه: ’خانه واری حصیر از شوشۀ زر کشیده افکنده’ یعنی حصیری به اندازۀ خانه از زر کشیده در آنجا گسترده بود و شوشه بر وزن خوشه شمش طلاو نقره و امثال آنرا گویند و ظاهراً مقصود از شوشۀزر کشیده طلایی باشد که از حدیده کشیده بهیأت ریسمانهای باریک ساخته باشند و آنرا اکنون در ایران گلابتون گویند. (از حواشی چهارمقالۀ عروضی چ معین ص 20)
تهی دست. (ناظم الاطباء). بدبخت. مظلوم. ستمدیده. - امثال: ظالم همیشه خانه خراب است. ، دشنام گونه ای است که گاه از روی شفقت و رقت و گاه از راه اعجاب و استحسان و گاه از راه غضب و خشم گویند، سبکبار. (ناظم الاطباء) ، دروغگو. (ناظم الاطباء)
تهی دست. (ناظم الاطباء). بدبخت. مظلوم. ستمدیده. - امثال: ظالم همیشه خانه خراب است. ، دشنام گونه ای است که گاه از روی شفقت و رقت و گاه از راه اعجاب و استحسان و گاه از راه غضب و خشم گویند، سبکبار. (ناظم الاطباء) ، دروغگو. (ناظم الاطباء)
ده کوچکی است از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 66 هزارگزی جنوب خاوری آباده و کنار شوسۀ اصفهان به شیراز. دارای 42 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 66 هزارگزی جنوب خاوری آباده و کنار شوسۀ اصفهان به شیراز. دارای 42 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 20 هزارگزی خانه بیار. این ناحیه کوهستانی و آب و هوایش معتدل است، سکنۀ آن 400 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و تنباکو و پنبه و بنشن و بادام و پسته است. اهالی بزراعت و گله داری گذران می کنند و راه آنجا فرعی است ولی میتوان به آنجا اتومبیل برد... در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 105)
دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 20 هزارگزی خانه بیار. این ناحیه کوهستانی و آب و هوایش معتدل است، سکنۀ آن 400 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و تنباکو و پنبه و بنشن و بادام و پسته است. اهالی بزراعت و گله داری گذران می کنند و راه آنجا فرعی است ولی میتوان به آنجا اتومبیل برد... در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 105)
جامه خواب دیدن، به تاویل زن است. اگر بیند جامه خواب سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر بیند جامه خواب سیاه بود، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد و بعضی از معبران گویند: جامه سیاه در خواب، پادشاه را نیکو و رعیت را بد است. اگر جامه خواب را کبود بیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر بیند که جامه خوابش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر بیند جامه خوابش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد. محمد بن سیرین دیدن جامه خواب بر سه و جه است: اول: زنی نیک، دوم: راحت و آسانی، سوم: رنج و اندوه و مصیبت.
جامه خواب دیدن، به تاویل زن است. اگر بیند جامه خواب سفید و پاکیزه است، دلیل که عیالش دیندار است و مستور. اگر بیند جامه خواب سیاه بود، دلیل که از عیالش اندوه و رنج به او رسد و بعضی از معبران گویند: جامه سیاه در خواب، پادشاه را نیکو و رعیت را بد است. اگر جامه خواب را کبود بیند، دلیل که او را به سبب عیال غم و اندوه و مصیبت رسد. اگر بیند که جامه خوابش چرکین و دریده است، دلیل که زن او چرکین و پلید و ناسازگار است. اگر بیند جامه خوابش بسوخت، دلیل که عیالش بمیرد. محمد بن سیرین دیدن جامه خواب بر سه و جه است: اول: زنی نیک، دوم: راحت و آسانی، سوم: رنج و اندوه و مصیبت.